پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
ایام هفته به زبان بلوچی
نوشته شده در پنج شنبه 30 آبان 1392
بازدید : 790
نویسنده : طیب احتشامی و زبیر ملازهی
ایام هفته به زبان بلوچی
شنبه گنجی
یکشنبه جتی
دوشنبه موکوم
سه شنبه سوب
چهارشنبه ساکوم
پنج شنبه شیگر
جمعه آدینگ



ضرب المثل بلوچ(بتل بلوچ)
نوشته شده در پنج شنبه 16 آبان 1392
بازدید : 747
نویسنده : طیب احتشامی و زبیر ملازهی

به نام خدا


ضرب المثل را به زبان بلوچی بتل می گویند چند نمونه از ضرب المثل های بلوچی را در

 زیر با هم دیگر مرور می کنیم


برداشتی آزاد در مورد شون و معنای لفظی ضرب المثل ها را برای شما ذکر می کنم

و اگر دوستان اطلاعات بیشتری در مورد ضرب المثل ها دارند بفرمایند

 تا استفاده جامع تری از این ضرب المثل ها ببریم

آه جاه كه دل كشیت سر هشت و گِل كشیت = آنجایی که دلت می خواهد ...

آپ ء دُزی نمبگ چیر نه بیت= اگر آب بدزدی نم های آب پنهان نمی مانند

آ زهم كه پر جوهر انت دست نامردان بد گوهر انت = آن شمشیری که جوهرش بیشتره به

 دست افراد بی خاصیته


آکه دی دوستان په جفاهان رنج نه بان = آن چیزی را که دوستت بهت می گوید برات

سخت نیست


اُشتر ببو دور بچار هر مبو سُرمب مچار = ضرب المثل پر کاربردی است =شتر باش دور

 ببین ...


باز هبر دیوان ء تام ء بارت = زیاد حرف زدن باعث خستگی یک جمع می شود

برات ء بگند گُهار ء بگر= برادرش و ببین با خواهرش ازدواج کن

بی امیتئ سرا کس نساهیت = کسی که اهمیت نداشته باشه سر شو کچل نمی کنن


بیر په دیر نه رؤت = برای گرفتن انتقام هیچ موقع دیر نیست


برات اگان کور انت گوهار امیدوار انت = برادرش اگر کور است خواهرش هنوز بهش امیدوار است


پچّ په پچین نوك نبیت ماتے بدل ماتو نبیت = لباسی که پاره شده نو نمی شود جای

مادر هوو  نمی شود


پیر بئی میر نه بئی = پیر میشی ولی پولدار نمی شی

په هما کسا بمر که په تو تپ کنت = برای کسی بمیر که برات میمیره


تو بجن تژن و ببند بهتام په گشگ بنّام نبیت وشنام = تو هر چی می خواهیی بگی بگو

کسی که عزت و شخصیت داشته باشه با حرفای تو بدنام نمی شود

توکل ء مرد ء خدا یار انت = کسی که به خدا توکل می کند خدا همیشه با اوست

جوهر بلوچ ء غیرت انت = ذات و جوهر بلوچ غیرتش است

چه مردگین شیر ء زندگین روباه گهتر انت = از شیر مرده روباه زنده بهتره


چم وتی عیب ء کور انت = چشم عیب های خودش رو نمی بینه


چُکّ ء بدل چُکّ انت بلی براس ء بدل گار انت = جای فرزند ، فرزند میشه بذار جای برادر

  وخواهر پر می کنه

چمداری کچک ء سگتگ =برای کسی که می خواهید شخصیتش رو خرد کنید استفاده

 می شود = معنیش یه خورده سخته


داتگین دادانی پد ء نامرد جننت = چیزی که دادی برای  پس گرفتنش فقط نامردا برمی گردن

دل ء گون دل ء راه انت = دل به دل راه داره


دوری دوستی یی = دوری و دوستی

دست گون هّرء نه رسیت کرُگّ پالام کنت = ضرب المثل پر کاربرد=دستش به الاغ نمی رسه

 بچه الاغ ...


دلمانگی نه کُشیت کجینیت = چشم داشت یا انتظار تو رو از بین نمی برد بلکه باعث

 رنجشت می شود


دورغ په مرد ئ عیب انت = دروغ گفتن برای مرد عیب است


زهم ء تپ روت زبان ء تپ نه روت = می تونی سر شمشیر را کج کنی ولی نمی تونی

 جلوی زبان مردم را بگیری

ساد همد ء سد یت که بارگ انت = طناب از آنجایی پاره می شود که نازک تر است


سر بروت بلئ قول مروت = ضرب المثل معروف بلوچی است= بلوچ جونش را می دهد

ولی زیر قولش نمی زند


صبر ء بُن شیر کن انت = پایان صبر شیرین است

کاؤ کی بور راؤکی برو= ضرب المثل پر کاربردی است=فقط در زبان بلوچی معنی میده

 حتی نمی توان معنی لفظی هم براش نوشت

کبران کلمپوگ مان نیین=برای مواقعی که می خواهی کسی را تهدید کنی استفاده

می شود=قبرها خالی نیستند(معنیش توی همین مایه هاست)


گولو شُت کبگ ء رواجان وتی رواجی بیهال کت=ضرب المثل معروفی است=کلاغ می خواست

 طرز راه رفتن عقاب را یاد بگیرد راه و روش زندگی خودش رو فراموش می کند

گپ ء په خُدا بکن لت ء په برات ء بور=حرف تو برای رضای خدا بزن گرچه از برادرت کتک بخوری

لشکر ء جنوک آباد بیت بلی لاپ ء جنوک آباد نه بیت = کسی که یه ملک را به خاطر

رفاه مردم فتح می کند خوشبخت می شود ولی کسی که بر تو ظلم کند هیچ موقع

 خوشبخت نمی شود


لوگ ء مُهر کن همسایگ ء دُز مکن=ضرب المثل معروفی است=در حیاط خونتو قفل کن

 همسایتو دزد نکن


مرد په نام ء ءُ نامرد په نان ء مریت = مرد به خاطر نام میمیرد و نامرد به خاطر نان میمیرد

مدئی غریب ء مجن غریب ء = اگر به فقیر کمک نمی کنی بر او ظلم نکن


مرد گون مرد توک وارت=برای کسی که می خواهی تهدیدش کنی استفاده می شود =

می بینمت(توی این مایه ها)


نان ء دئیگ سک انت بلی صلاه ئی حق انت=ضرب المثل معروفی است=دادن نان سخته

 ولی تعارف حقه


وتی کُشیت روچ ء سر ء دؤر نه دنت=برای قانع کردن پسر برای ازدواج بادختر فامیل کاربرد دارد=فامیل می کشه ولی جسدتو زیر آفتاب نمی ذاره

هُرّی هُرّی کاسگی پُری=آزاد




پراکندگی جمعیتی بلوچ ها
نوشته شده در پنج شنبه 16 آبان 1392
بازدید : 863
نویسنده : طیب احتشامی و زبیر ملازهی

  عمده بلوچها درسه کشور پاكستان ، ايران و افغانستان در سرزميني نسبتا وسيع و گرم زندگي مي كنند تعدادي ازآنان در تركمنستان بسرمي برند مجموع قبايل بلوچ جمعیتی بالغ بر بیست ميليون نفرتخمين زده مي شوند. که بیشترآنهادردوکشورپاکستان وایران ساکن اند.

     بلوچها دراکثرکشورهای جهان سکونت دارند که به دلایل مختلفی از سرزمین خود خارج شده اند. که بخشی ازآنها درکشورهای حوزه خليج فارس وبرخی درممالک آفریقایی زندگی می کنند. بلوچهاي افغانستان اغلب در ولايات هلمند ونيمروزبه سرمي برند. زبان بلوچي شاخه اي از زبان آريايي است. بلوچها از نژاد واحدي تشكيل نيافته اندزيرا كه يك گروه آنها بنام ( غلامان ) اصالت افريقايي دارند که بیشتر دردوران حکومتی استعمارگران انگلیسی برهند به این سرزمین وارد شده وزبان و فرهنگ بلوچی رااختیارکرده اند. و بعضي نيز عرب یاهندي مي باشند .

      جالب آنكه يك قوم هزاره بنام ( دامرده) كه در طول چهار قرن با بلوچها حشر و نشر داشته چنان با آنان در آميخته اند كه امروز شاخه اي از بلوچها بحساب مي آيند اما در اصل و واقع هزاره اند كه تاريخ و قيافه دو رگه شان نيز اين حقيقت را گواهي مي دهد . اکثریت بلوچها سني حنفي مذهب اند




دریای مکران
نوشته شده در پنج شنبه 16 آبان 1392
بازدید : 594
نویسنده : طیب احتشامی و زبیر ملازهی

 

نام بلوچستان در سنگ نبشته های داريوش بر بيستون و تخت جمشيد "مكا" يا "مكران" نوشته شده و از آن به عنوان استان چهاردهم فرمانروايی هخامنشي نام برده شده است (سده ششم پيش از زايش مسيح).

 يونانيان باستان در مورد بلوچهاي مكران (بلوچستان ) مطالب بسيار زيادي نوشته اند. مورخين مينويسند كه نخستين تهاجمي كه منجر به كوچ بزرگ آرياها شد هجوم هون هاي سفيد به قسمت باختري رود جيحون بوده كه بر اثر آن كوچ بيشينه ساكنين آسياي مركزي به جانب اروپا آغاز شده است.

 در اين ميان بلوچ ها كه ساكنين شرقي درياي خزر بودند به نواحي جنوبي و مركزي ايران (يزد و كرمان) رانده شدند كه بعدها از اين نواحي نيز به طرف مشرق و سرزمين خشك و صحاري بلوچستان كوچانده شدند.

  فردوسي در شاهنامه به گونه فراگير در باره تاريخ بلوچ ها نوشته است.

 برای نمونه ميتوان از جنگ ميان بلوچ ها و انوشيروان ساساني نام برد كه فردوسي در باره آن مي گويد :

براه اندر آگاهي آمد بشاه             

 كه گشت از بلوچي جهاني تباه

 يا از سربازان بلوچ كه در لشكر سياوش بودند و به جنگ افراسياب توراني رفتند ( هم از پهلو و پارس و كوچ و بلوچ ز گيلان جنگي و دشت سروج).

 فردوسي برگهای زيادي از شاهنامه را به جنگ ما بين پادشاه ايران زمين (كيخسرو) و پادشاه مكران زمين اختصاص داده است.

رزم كاوس با شاه هاماوران:

 

از آن پس چنين كرد كاوس راي          

 كه در پادشاهي بجنبد زجاي

از ايران بشد تا به توران و چين         

 گذر كرد ازآن پس به مكران زمين

ز مكران شد آراسته تا زره  

 ميان ها نديد ايچ رنج از گره

چو آمد بر شهر مكران گذر               

 سوي كوه قاف آمد و باختر

سپه را سوی زابلستان کشيد          

 به مهماني پور دستان كشيد

ببد شاه يک ماه در نيمروز           

 گهي رود و مي خواست گه باز و يوز

 

پس به جای دريای عمان ميتوان گفت دريای مکران.




معرفی الفبای زبان بلوچی
نوشته شده در پنج شنبه 16 آبان 1392
بازدید : 535
نویسنده : طیب احتشامی و زبیر ملازهی

 

ا ب پ ت ٹ ج چ د ڈ

ر ڑ ز ژ س ش ک گ

ل م ن و ه (ھ) ء ی ے

 

همزه در سیستم املایی بلوچی به چهار شكل متفاوت بكار ميرود:
١- همزه (بدون علامت)
٢- همزه فتحه ای (با علامت فتحه روی همزه)
٣- همزه كسره ای (با علامت كسره زير همزه)
٤- همزه ضمه ای (با علامت ضمه روی همزه)


خلاصه قواعد اين سيستم بشرح زير است:
‌- " ث، ح، خ، ذ، ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ف، ق" از حروف الفبای بلوچی حذف ميشوند.
املاء كلمات عربی بجز اسامی عربی حفظ نميشود (نقض قاعده قبلی)
- پسوند ء (همزه فتحه ای) á برای اسم، مصدر، ضمير، قيد و حروف اضافه كه معمولا بعنوان علامت مفعولی استفاده ميشوند، بكار ميرود. مثال:
كتاب ء بيار "كتاب را بياور". ولی سيدهاشمی معتقد است كه ترء " تورا"، شمارء "شمارا"، مارء "مارا" از اين قاعده پيروی نميكنند و بايد بصورت "ترا، شمارا، مارا" نوشته شوند.
- ء (همزه كسره ای) بعنوان علامت ملكی: شپ ء نيم، نيمه شب.
- يای نسبت در ماتی زبان " زبان مادری".
- ے / ئے بعنوان علامت نكره ، مردے "مردی" ، ورنائے "جوانی".
- ئے شناسه فعل (دوم شخص مفرد)، تو روئے "تو ميروی" تو ئے "تو هستی".

- ئے (همزه كسره ای) بعنوان علامت ضمير پيوسته سوم شخص مفرد. مثلاً " ڈگارئے كشت" زمين را كاشت. هرچند كه " ڈگارئے" در بعضی لهجه ها بصورت " ڈگاری" تلفظ ميشود ولی بنظر وی از آنجاييكه "ی" قبلاً بجای "يای نسبت" بكارگرفته شده، فرم " ڈگاری" مناسب نيست.
ء (همزه ضمه ای) بجای "و" در "من ء تو" من و تو.
- ‌اے (علامت فتحه روی الف) ، حرف ندا
- ‌اے (علامت كسره زير الف) ، علامت ضمير اشاره، "‌اے مرد" اين مرد
‌- يں، پسوند صفت، "سهريں سوپ" سيب سرخ
- اں علامت جمع، "كتاباں" كتابها. در حالت جمع علامت مفعولی ء (همزه فتحه ای) حذف ميشود. مثال: "كتاب ء بوان" كتاب را بخوان ولی "كتاباں بوان" كتابها رابخوان.
- شناسه فعل (اول شخص مفرد) "اں" به فعل می چسبد، مانند شتاں رفتم ولی ساير شناسه ها جدانوشته ميشوند، ازجمله در "شت انت" يعنی رفتند.
- علامت فعل امر و نفی به فعل متصل است، "بوان" bewán بخوان، "موان" mawán نخوان.
- گذاشتن علامت سكون بر روی حرف اول كلمه اگر دو حرف بيصدا در اول كلمه واقع شوند. بايد توجه داشت كه اين قاعده فقط برای حرف اول كلمه صدق ميكند و به ساير بخشهای كلمه تعميم داده نميشود. ابداع اين روش بخاطر آنست كه در بلوچی دو حرف بيصدای متوالی ميتوانند در اول كلمه واقع شوند مانند "برات" brát برادر، "ترند" trond تند، سريع. امری كه در فارسی اتفاق نمی افتد.